4 استراتژی و تاکتیک برای فروش بهتر و هماهنگی فروش و بازاریابی
4 استراتژی و تاکتیک برای فروش بهتر و هماهنگی فروش و بازاریابی : براساس پژوهش های فارستر، تنها هشت درصد از شرکت های B2B اذعان داشته اند میان فروش و بازاریابی توازن تنگاتنگی برقرار ساخته اند. بدین معنا که 92 درصد از سازمان ها مشکل عدم توازن میان فروش و بازاریابی دارند. هم چنین مسأله توازن، مسأله کسب و کار است؛ چرا که یک شرکت بدون توازن و هماهنگی مناسب بین بازاریابی و فروش نمی تواند به طور مؤثر عمل کند.
وقتی صحبت از توازن بین فروش و بازاریابی می شو، صرفاً با یکپارچه سازی سیستم اتوماسیون بازاریابی، به همراه رویکرد CRM (مدیریت ارتباط با مشتری) منظور نیست. مسئله توازن و بهبود هماهنگی سیستم بازاریابی به این صورت نیست که بتوان به سادگی با خرید و راه اندازی یک نرم افزار یا خرید ابزارها انجام شود، این موضوع فراتر از این است.
توازن صحیح میان فروش و بازاریابی نیاز به یک تغییرجهت اساسی دارد. در ادامه به برخی استراتژی ها و تاکتیک هایی خواهیم پرداخت که می توانند به شما در گذشتن از مسیر توازن و هماهنگی کمک کنند.
برای توازن میان فروش و بازاریابی، اهداف صحیح اتخاذ کنید.
اغلب اوقات، فروش و بازاریابی هریک اهدافی خاص خود دارند که در عین حال، سازگار به نظر می رسند. بازاریابی به ساخت ابزار و پیام رسانی فروش می پردازد و تیم فروش را راهنمایی می کند. تیم فروش از ابزارها و پیام رسانی استفاده می کند تا آن راهنمایی ها به سود و عواید تبدیل شود. هرچند در عمل به ندرت این اتفاق به این شیوه رخ می دهد.
شما این شکایت را از هر دو طرف می شنوید: «ما کارمان را انجام می دهیم، ولی آن ها متوجه نمی شوند». مشکل عمده اهداف این است که بصورت جزیره ای تعریف می شود، یعنی هر واحد هدف خودش را دارد و به این فکر می کند که صرفاً واحد خودش به اهدافی که چیده برسد، در صورتی که این دو واحد و حتی تمام واحدهای سازمان باید با یکدیگر هماهنگ باشند و تلاش کنند سازمان به اهداف اصلی خودش دست پیدا کند.
اهداف باید کمک کند که درنهایت این دو تیم، در یک مقصود واحد سهیم می شوند و برای دست یافتن به آن باید هم تراز و هماهنگ شوند و آن مقصود این است: متقاعد کردن مشتری برای این که شما را انتخاب کند.
فروش و توسعه پیام بازاریابی را به یک تلاش تیمی مبدل کنید.
خیلی اوقات پیام های بازاریابی صرفاً توسط تیم بازاریابی و تیم مدیریت تدوین می شود و تیم فروش بخصوص افرادی که ارتباط مستقیم با مشتری ها دارند، در این تصمیم گیری ها بی تاثیر هستند.
فروشندگانی که هرروز با مشتریان فعلی و آینده نگر صحبت می کنند، بینشی از زندگی واقعی آنها به دست می آورند که مشتریان واقعاً چه می خواهند و به دنبال چه هستند.
در ضمن این گروه، نیازهای مشتریان را که تیم بازاریابی سخت برای بهبود آن تلاش کرده اند، بخوبی می دانند و می توانند در ایجاد راهکارهایی برای برطرف کردن این نیازها کمک کنند.
یک دوی امدادی مؤثر را شکل دهید.
وقتی فروش و بازاریابی با یکدیگر رقابت می کنند، شرکت نمی تواند در بازار به طور مؤثر به رقابت بپردازد. از سوی دیگر، یک سازمان متوازن در فروش و بازاریابی، به مثابه یک تیم عمل می کند و دیدگاه دو امدادی را اتخاذ می نماید. بازاریابی، محتوا و ابزارهایی را توسعه می دهد که از خرید، چشم اندازی را خلق می کند؛ سپس فروش وارد عمل می شود و با مشتری درگیر می شود تا او را برای انتخاب شما متقاعد کند. (پیشنهاد می کنیم در دوره رایگان مشتری مداری شرکت کنید.)
یک نقطه شروع مؤثر را انتخاب کنید
می دانم به چه چیزی فکر می کنید: «به نظر فکر خوبی است، اما از کجا شروع کنیم؟»
طبق یک نظرسنجی در تصمیمات سیریوس، مهم ترین چیزی که فروشندگان را از مشاهده دست یابی به سهمشان باز می دارد – یعنی همان داشتن مشتری به تعداد کافی– ناتوانی در برقراری ارتباط با پیام های ارزشی است.
به عنوان یک تیم متوازن، نقاط ضعف کلیدی را در پیام های ارزشی خود شناسایی کنید، سپس با همکاری یکدیگر سعی کنید پیام ها، محتوا و ابزارهای فروش را بهبود دهید تا چشم انداز خرید را خلق کنید و با آن ارتباط برقرار کنید.
می دانیم که در چشم اندازهای ادغام شده، متوازن کردن این دو تیم محوری با هم می تواند چالش برانگیز باشد. به همین خاطر است که نمونه ای از راه حل ها را طراحی کردیم تا به سازمان ها در رسیدن به توزان صحیح میان فروش و بازاریابی کمک کند.
دیدگاهتان را بنویسید