چرخه دکتر دمینگ یا PDCA چیست و چه کاربردی دارد؟
چرخه دکتر دمینگ یا PDCA چیست و چه کاربردی دارد؟ یکی از تعاریف بسیار مهم و البته بسیار فراگیر در حوزه مدیریت و توسعه، چرخه دمینگ یا چرخه PDCA است. این چرخه در سال 1930 توسط دمینگ مطرح شد که در کشور خودش، یعنی آمریکا، مورد توجه قرار نگرفت اما همین آموزه ها در ژاپن مورد استقبال قرار گرفت و یکی از علل موفقیت ژاپنی ها، همراهی با آموزه های دمینگ بود.
امروز دمینگ را پدر علم کیفیت می شناسند.
در این مطلب می خواهیم مروری بر چرخه pdca یا همان چرخه دمینگ داشته باشیم.
این چرخه در هر موضوعی که به دنبال پیشرفت و توسعه باشد کاربرد دارد. البته در حال حاضر بیشتر کاربرد این چرخه در سازمان ها دیده می شود والبته یکی از عوامل و زیرساخت های اصلی استانداردهای بین المللی ایزو نیز، چرخه دکتر دمینگ است. به عنوان مثال استاندارد ایزو 9001 دقیقاً بر مبنای همین چرخه تدوین شده است. .(چرخه PDCA در ایزو 9001)
PDCA مخفف 5 کلمه است: Plan – Do – Check – Act
P= Plan برنامه ریزی:
اولین قدم این چرخه برنامه ریزی است، برنامه ریزی اولین گام برای پیمودن مسیر موفقیت و تعالی است و عملاً هیچ کاری بدون برنامه ریزی نمی تواند به موفقیت مطلوب دست پیدا کند.
تفاوتی نمی کند که چه کاری را می خواهید انجام بدهید، مهم این است که در ابتدا و شروع کارتان، برنامه ریزی مناسبی داشته باشید.
در برنامه ریزی شروع کارها، باید عوامل مختلفی را سنجید، باید به منابع مورد نیاز از جمله منابع مالی، انسانی، زیرساخت ها و همچنین زمان مورد نیاز فکر کرد.
موضوع مهم دیگر هدف گذاری و تعیین شاخص هایی است که بتوان بر مبنای آن ها کار و روند اجرا را اندازه گیری کرد، چرا که تا هدفی مشخص نشود، نمی توان روند و عملکرد کار را چک کرد.
به مثال های زیر توجه کنید:
- فردی می خواهد یک شرکت تولیدی راه اندازی کند، او باید برنامه ریزی کاملی در خصوص منابع مالی، زمان مورد نیاز برای راه اندازی، برآورد نیروی انسانی، بررسی بازار و میزان تقاضای محصولی که می خواهد تولید کند و … را داشته باشد تا بتواند شرکتش را به خوبی و با آمادگی کامل راه اندازی نماید.
- سازمانی می خواهد محصول جدید را طراحی نماید. برای طراحی محصول جدید باید برنامه ریزی کامل انجام شود و پلن ها و مشخصات اولیه محصول ارائه شود تا بتوان بررسی های لازم جهت ساخت و تولید آزمایشی محصول انجام شود.
- فردی می خواهد از اضافه وزن خود خلاص شود. او باید برنامه ریزی کند که چگونه می خواهد این کار را انجام دهد و هدفش چیست . به عنوان مثال او باید هدف گذاری کند که در هفته حداقل چقدر باید وزن کم کند و برای این کم کردن وزن چه رژیمی باید بگیرد؟ چقدر باید ورزش کند؟ به متخصصینی مراجعه کند و ….
D=Do اجرا:
پس از برنامه ریزی اقدامی که سریعاً باید انجام شود، اجرای برنامه ها است. خیلی از افراد و سازمان ها برنامه ریزی می کنند اما هیچگاه این برنامه ها اجرا نمی شوند.
اجرا گام مهمی است که پس از برنامه ریزی باید انجام شود. در این مرحله گام هایی که در قسمت اول، یعنی Plan طراحی شده است، باید اجرا شود.
به عنوان مثال فردی که می خواهد خط تولید راه اندازی کند، باید شروع به اجرا گام ها مطابق برنامه نماید، نیروی انسانی مناسب را شناسایی و استخدام کند، منابع مالی را آماده کند، تجهیزات را خریداری نماید و ….
سازمانی که می خواهد محصول جدید را طراحی کند می بایست نمونه آزمایشی را مطابق برنامه و طرح هایی که تهیه شده است، آماده کند تا ببیند آیا این محصول می تواند کار کند یا خیر.
و فردی که می خواهد اضافه وزن خود را از بین ببرد باید شروع به اجرای برنامه های خود بکند، ورزش را شروع کند و رژیم غذایی که از متخصص این کار گرفته است را انجام بدهد.
در این مرحله مطابق گام های که در برنامه ریزی طراحی شده است، کارها انجام می شود تا در مرحله بعدی اثربخشی این اقدام ها چک شود.
C=Check کنترل:
پس از اجرای گام ها، نوبت به کنترل و بررسی می رسد. در این مرحله باید ببینیم آیا برنامه هایی که تدوین کرده ایم اثربخشی و کارایی لازم را دارند یا خیر.
این نکته مهمی است که ما در مسیر اجرا بتوانیم بر روی کارها کنترل داشته باشیم تا علاوه بر اینکه مطمئن شویم کارها به درستی و مطابق برنامه پیش می رود، مطمئن شویم برنامه ریزی ما درست و صحیح بوده است.
این مرحله را براساس شاخص ها و اهدافی که در مرحله اول یعنی برنامه ریزی، تدوین کرده بودیم، بررسی و کنترل می کنیم.
به عنوان مثال:
فردی که می خواهد واحد تولیدی را افتتاح کند، با خرید اولین تجهیزات شروع به تولید آزمایشی می کند و در مسیر این تولید آزمایشی، بررسی ها و کنترل های لازم را بر روی محصول انجام می دهد تا مطمن شود که این محصول همانطور که برنامه ریزی کرده است، کارایی و اثربخشی لازم را دارد یا خیر.
شرکتی که می خواهد محصولی را طراحی کند باید شروع به ساخت نمونه آزمایشی کند و در این مرحله چک کند که آیا محصولی که طراحی شده می تواند خواسته های سازمان و آن چیزی که طراحی ها می خواهد را پاسخگو باشد یا خیر.
مثلا یک شرکت تولید کننده لاستیک خودرو می خواهد لاستیکی بسازد که این لاستیک در هر شرایطی دوام کافی را داشته باشد، پس از تولید نمونه اولیه، این محصول باید تست شود که آیا در جاده های دشوار مانند جاده کوهستانی استحکام کافی دارد؟ آیا می توان از آن برای هر خودرویی استفاده کرد یا خیر و ….
فردی که هم می خواهد وزن خود را بهبود بدهد، باید پس از چند هفته، کنترل کند که آیا برنامه ای که در پیش گرفته است اثربخش بوده یا خیر و آیا می تواند با این برنامه وزن خودش را کنترل کند. آیا رژیمی که در پیش گرفته است موثر است یا خیر.
یک پیشنهاد دوستانه: اگر هنوز در دوره رایگان 4P بازاریابی شرکت نکرده اید، اینجا کلیک نمایید. |
A=Act اقدام:
پس از کنترل و بررسی و تجزیه و تحلیلی داده ها، سازمان و یا فردی که برنامه ریزی کرده است، می تواند به نکاتی پی ببرد که به او کمک می کند مسیر خود را برای بهبود و توسعه هموار کند و یا آن را بهبود ببخشد.
ممکن است در مراحل برنامه ریزی و اجرا، مسیر را اشتباه رفته باشیم یا کارها را بدرستی انجام نداده ایم و یا گام هایی که طراحی کرده ایم، صحیح اولویت بندی نشده اند.
در این مرحله باید باید اقدام های لازم برای بهبود و تصحیح کارها تعیین شود (عملاً همان اقدام اصلاحی که در استاندارد ایزو 9001 هم در زمره الزامات است.)
پس از اینکه این اقدام ها بررسی شد و اقدام مناسب جدید تعریف شد، مجدد بایستی به مرحله برنامه ریزی بازگشت و برنامه و طرح جدید و اصلاح شده را تدوین کرد.
نتیجه گیری:
چرخه PDCA یک چرخه پویا و زنده است، یعنی باید بصورت مدام تکرار شود تا نتایج مطلوب بدست آید.
معمولاً برای دستیابی به موفقیت این چرخه را باید بارها و بارها تکرار کرد تا بتوان به نتایج مطلوب دست پیدا کرد.
ما در دوره تجزیه و تحلیل داده ها و اقدام های اصلاحی در خصوص این چرخه بیشتر توضیح داده ایم و نکات کاملی در خصوص تجزیه و تحلیل داده ها، به خصوص بخش سوم چرخه، یعنی کنترل ارائه کرده ایم که می تواند به شما کمک کند تا به بهترین نحو ممکن داده های سازمانتان را تحلیل کنید و اطلاعات صحیح برای تصمیم گیری در اختیار داشته باشید.
دیدگاهتان را بنویسید