6 پرسش برای حل مسئله
6 پرسش برای حل مسئله : ایلان ماسک، هر وقت لازم باشد از پس یک ایده بربیاید، یک مسأله را حل کند یا تصمیم بگیرد که آیا یک کسب و کار را شروع کند یا خیر، از شش پرسش استفاده می کند.
ایلان ماسک قبل از هر تصمیم مهم و بزرگی این سوالات را می پرسد و این فرایند را بعنوان نسخه ای کاملاً علمی پیشنهاد می دهد.
ایلون ماسک، مهندس و مخترع، موفق به پایه گذاری چهار شرکت میلیارددلاری شده است:
پی پال (PayPal)، سولارسیتی(Solar City)، اسپیس ایکس (Space X) و تسلا (Tesla).
او به نیل اشتراوس ، روزنامه نگار مجله رولینگ استون گفت که برای راه اندازی آن ها – و همین طور پاسخ دادن و حل هر سؤال پیچیده ای – از رویکردی مشابه استفاده می کند.
ماسک گفت که «این روش علمی است و واقعاً برای فهم هر موضوعی مفید است».
براساس گزارش اشتراوس، او فرایند حل مسئله خودش را این گونه توضیح می دهد:
- یک سؤال بپرسید.
- تا اندازه ای که ممکن است درباره آن شواهد جمع آوری کنید.
- قواعد مبتنی بر شواهد را توسعه بدهید و سعی کنید میزان احتمالی از درستی را به هریک اختصاص دهید.
- نتیجه گیری را برپایه وابستگی ترسیم کنید تا بتوانید این موارد را تعیین نمایید: آیا این قواعد صحیح هستند؟ آیا به یکدیگر مرتبط اند؟ آیا الزاماً باید به این نتیجه منجر شوند و اگر بلی، با چه احتمالی؟
- سعی کنید نتیجه را رد کنید. تکذیبیه های دیگران را دنبال کنید تا متعاقباً به شکستن نتیجه خود کمک کنید.
- اگر کسی موفق به بی اعتبار ساختن نتیجه گیری شما نشد، احتمالاً حق با شماست؛ اما یقیناً حق با شما نیست.
ماسک، هر وقت لازم باشد از پس یک ایده بربیاید، یک مسأله را حل کند یا تصمیم بگیرد که آیا یک کسب و کار را شروع کند یا خیر، از این شش پرسش استفاده می کند. او برای این گونه تصمیم گیری های مبتنی بر شواهد، ارزش قائل است و به انتقاد شدید از مردمی می پردازد که نمی توانند احساس را از واقعیت تفکیک کنند. عملاً او معتقد است که در تصمیم گیری ها بهتر بیشتر از آنکه به احساس توجه کنیم، حنبه منطق ذهنمان را فعال کنیم. (انواع سطوح تصمیم گیری در مدیریت را هم بخوانید)
اشتراوس می گوید اکثر مردم این جمله را به کار می برند که «این درست است، چون من می گویم درست است. این خیلی غیرعلمی است».
جف بیزوس، مدیرعامل آمازون، نیز یک چارچوب مشخص برای تصمیم گیری دارد. در یک مرسوله برای سهامداران در سال 2016، او میان تصمیم گیری های نوع1 و نوع2 تمایز قائل شد.
بیزوس می نویسد: تصمیم گیری های نوع1 “استنتاجی و برگشت ناپذیر، یا تقریباً برگشت ناپذیر” هستند – درهای یک طرفه – و این تصمیم گیری ها باید روشمند شوند.
تصمیم گیری های نوع2 قابل تغییر و برگشت پذیر – درهای دوطرفه – هستند و می توانند، و باید بتوانند به دست داوران بلندپایه یا گروه های کوچک ایجاد شوند.
مسئله مهم این است که بتوانیم مسائل را با اصول و روش های نظامند و امتحان شده حل کنیم، در این مطلب راهکار ایلان ماسک را مرور کردیم، پیشنهاد ما به شما این است که راهکار حل مسئله با رویکرد 6 کلاه تفکر را هم مرور کنید، پیشنهاد می کنیم سری به صفحه توضیحات آن بزنید.
دیدگاهتان را بنویسید