چگونه تصمیم گیری را به کارکنان واگذار کنیم؟
چگونه تصمیم گیری را به کارکنان واگذار کنیم؟ در مطالب قبلی گفتیم که یکی از مهمترین موضوعاتی که مدیران و کسب وکارها باید به آن توجه کنند، تصمیم گیری است و تصمیم گیری مهارتی است که مدیران باید به آن مجهز باشند.
یکی از موضوعات مهم در تصمیم گیری، محول کردن کارها و تصمیم ها به سطوح پایینی سازمان است که این موضوع در سازمان ها بزرگ امری طبیعی است و معمولاً رواج دارد. در این مطلب به این موضوع می پردازیم و پس از بررسی اینکه چه تصمیم هایی باید شخصا اتخاذ شود، به موضوع تصمیم هایی که باید واگذار گردد می پردازیم. این مطلب برداشتی از کتاب مدیر نوشته دکتر آقایی است.
تصمیم هایی که باید خودتان بگیرید.
اگر یک مدیر هستید، پرداخت به این موضوع که چه تصمیم هایی در حیطه اختیارات خودتان باشد، با خودتان است و اینکه چه تصمیم هایی را می توانید واگذار کنید، باز به شما و به کارکنان شما بستگی دارد. شما برای واگذار حق تصمیم گیری به کارکنان تان باید توانایی آنها در تصمیم گیری را بسنجید و مطمئن شوید که آنها توانایی انجام این کار را دارند.
آن دسته از جنبه های مهم شغل خود که تأثیر زیادی بر نتایج کار دارند را مشخص کنید و حق تصمیم گیری در خصوص آنها را برای خود محفوظ نگه دارید و سایر مواردی که از اهمیت کمتری برخوردارند را به دیگران محول کنید. حفظ حق تصمیم گیری برای خود به معنی انحصاری کردن فرایند تصمیم گیری نیست، برخی مدیران آنقدر حق تصمیم گیری را شخصی کرده اند و فقط خودشان را محق تصمیم گیری می کنند، که مدیران میانی آنها تنها نقش یک مبصر کلاس یا مترسک مزرعه را بازی می کنند.
فلذا این موضوع مهم است که کارکنان نیز باید در تصمیم گیری مشارکت کنند ولی در عین حال انتخاب راه حل نهایی مناسب با شما خواهد بود.
واگذاری حق تصمیم گیری.
حتی زمانی که حق تصمیم گیری را به دیگران می دهید نیز باز هم در نهایت مسئولیت تصمیم گیری با شخص شما خواهد بود. به همین دلیل باید بر کار آنها (به ویژه در زمینه های مهم و حساس) نظارت داشته باشید. به افراد اعتماد به نفس بدهید، با آنها تبادل اطلاعات کنید و آنها را به ابتکار عمل و نو آوری تشویق کنید، در عین حال مانند یک مربی یا ناظر به دقت کار آنها را زیر نظر داشته باشید.
نباید نتایج را از قبل پیش بینی کنید یا حق تصمیم گیری را از آنها بگیرید. مگر این که انجام این کار واقعا ضرورت داشته باشد. زیاد دیده ایم مدیرانی را که تصمیمی را به زیر دستشان می دهند و همان موقع می گویند: “من که می دونم تو این کار را درست انجام نمیدی اما این یک بار هم عیب نداره،” مطمئناً نباید از این کارمند انتظار کار خوب را داشت.
نکته دیگر در رد کردن نظرات و تصمیم کارکنان است، تنها در صورتی می توانید تصمیم را رد کنید که بحث و بررسی کاملی با فرد انجام داده باشید و نظرات فرد را شنیده باشید، اینگونه بهتر می توانید تصمیم بگیرید و حتی خیلی اوقات ممکن است بفهمید.
محول کردن حق تصمیم گیری به زیردستان.
تجزیه تحلیل مسئولیت ها نشان می دهد که افراد شاغل در سطوح عملیاتی – یعنی آنهایی که بیش از همه به سطح اجرای تصمیمات نزدیک هستند – نیز باید حق تصمیم گیری داشته باشند.
به عنوان مثال بهتر است تصویب شرایط سپردن ودیعه برای دریافت وام در سطح شعبات، بهسازی تجهیزات در سطح کارگران کارخانه، و جذب نیروهای جدید از طریق افرادی که قرار است با این نیروها کار کند انجام پذیرد چرا که به احتمال زیاد کارکنان سطوح اجرایی از اطلاعات دقیق تر و به روز تری برخوردارند.
به طور کلی افرادی که تصمیمات شما بر کار آنها تأثیر گذار است باید در تصمیم گیری مشارکت داشته باشند.
ارجاع تصمیم گیری به سطح بالاتر سلسله مراتب سازمانی باعث ایجاد تأخیر در انجام کارها می شود و هرقدر تعداد سطوح بیشتر باشد، تأخیر نیز بیشتر میشود. اما اگر وظیفه تصمیم گیری از سطوح بالا به سطوح پایین محول شود، علاوه بر سرعت، کارایی نیز افزایش می یابد. البته برای این کار لازم است ابتدا بر کار زیردستان نظارت شود تا با گذشت زمان، به تدریج به نقش خود عادت کنند.
قاطعیت.
توانایی اتخاذ تصمیمات به موقع، روشن و قطعی از ویژگی های ضروری یک رهبر است، اما نوع تصميم با توجه به شرایط موجود فرق می کند. شما باید توانایی تشخیص پیامدهای ناشی از اتخاذ تصمیمات مختلف را داشته باشید و همچنین پیامد واگذاری حق تصمیم گیری را هم بپذیرید. اینگونه همواره تصمیم های بهتری گرفته می شود.
اطمینان خاطر.
قاطعانه عمل کردن به این معنی نیست که تصمیمات ناگهانی بگیرید. هر چند که گاهی اوقات و در مواقع اضطراری یا بنا به برخی دلایل (مانند زمانی که تصمیم درست کاملا مشخص است) باید بلافاصله در مورد موضوعی تصمیم گیری کنید، اما در اینجا منظور ما از «قاطعیت» همان «اطمینان خاطر است نه شتاب زدگی در تصمیم گیری».
یک رهبر واقعی باید با اعتماد به نفس کامل تصمیم گیری کند، کلیه موارد لازم را مدنظر قرار دهد، و بر فرایند تصمیم گیری تسلط کامل داشته باشد. ابتدا سعی کنید بفهمید که اتخاذ چه نوع تصمیمی از شما انتظار می رود.
اگر بعدا شرایط تغییر کرد، از عوض کردن تصمیم خود نترسید.
تصمیم گیری سریع.
تشخیص این که تصمیم گیری باید سریع انجام شود یا خیر از اهمیت زیادی برخوردار است و یکی از ضروریات تصمیم گیری است. به عنوان مثال، زمانی که یک مشتری خوب از شما درخواست تخفیف می کند، باید بلافاصله در این مورد تصمیم بگیرید تا ضمن از دست ندادن مشتری بتوانید کسب و کار خود را نیز سر پا نگه دارید. با این وجود اگر فکر می کنید که قیمت ها باید کاهش پیدا کنند، می توانید بعدا سر فرصت در این مورد تصمیم بگیرید. تصمیم گیرنده باید سریع عمل کند ولی در عین حال لازم است که پیامدهای بلندمدت تصمیم خود را نیز در نظر داشته باشد.
تمام این موضوعات باید به افرادی که قرار است مسئولیت تصمیم گیری به آنها ارجاع شود، آموزش داده شود.
پیشنهاد ما به شما، دوره مجازی حل مسئله با رویکرد شش کلاه تفکر است. بر روی تصویر زیر کلیک نمایید.
دیدگاهتان را بنویسید