برشی از کتاب اثر مرکب دارن هاردی
دارن هاردی را بعنوان مربی موفقیت می شناسند، وی را بیشتر با کتاب عالی اثر مرکب می شناسند و این کتاب در کشور ما نیز بسیار پرطرفدار است. در ادامه بخش ابتدایی از فصل سوم کتاب با عنوان عادت، را باهم مرور می کنیم:
معلمی فرزانه که همراه یکی از شاگردان اش در جنگلی قدم میزد، جلوی یک نهال کوچک ایستاد.
معلم، نهال کوچکی را که تازه از زمین روییده بود، نشان داد و به شاگردش گفت: «آن نهال را از زمین بیرون بکش.» پسرک جوان آن را با انگشتان اش راحت بیرون کشید. بعد، معلم به نهالی که کمی محکم تر به نظر می رسید و ارتفاع اش تا زانوهای پسرک بود، اشاره کرد و گفت: حالا این یکی را بیرون بکش.»
پسرک با کمی تلاش آن نهال را هم از ریشه بیرون کشید.
معلم گفت: «حالا نوبت این یکیست» و با سرش به درختچه ی کاملن رشد یافته و سرسبزی که هم قد خود پسرک بود، اشاره کرد. پسرک با تلاش زیاد و با تمام قدرت اش و در ضمن، استفاده از سنگ و چوب برای اهرم کردن زیر ریشه های آن درختچه، بالاخره موفق شد و آن را بیرون کشید.
بعد، معلم گفت: «حالا دوست دارم این یکی را از زمین بیرون بکشی.» پسرک جوان، نگاه معلم اش را دنبال کرد و متوجه درخت بلوط تنومند و بسیار بلندی شد که به سختی می توانست نوکش را ببیند. از آن جایی که تلاش و تقلای زیادش در بیرون کشیدن نهال های به مراتب کوچکتر قبلی را درک کرده بود، خیلی ساده به معلم اش جواب داد: «متاسفم، از پس این یکی برنمی آیم.»
معلم گفت: «پسرم، تو همین الان قدرتی را که عادتها روی زندگی ات خواهند داشت، نشان دادی! هر چه این عادت ها قدیمی تر باشند، بزرگ تر می شوند، ریشه های شان عمیق تر میشود و سخت تر از ریشه بیرون می آیند. بعضی از آنها خیلی بزرگ می شوند و ریشه های خیلی عمیقی پیدا می کند طوری که حتا جرات نمی کنی برای از بین بردن شان تلاش کنی.»
ما مخلوقات عادت هایمان هستیم.
ارسطو نوشته است: «ما همانی هستیم که مکرر انجام می دهیم.»
دیکشنری مریام-وبستر واژه ی عادت را این گونه تعریف کرده است: «یک رفتار اکتسابی که تقریباً یا کاملن غیرارادی شده است.»
داستان جالبی وجود دارد درباره ی مردی که به سرعت و چهارنعل با اسبش می تاخت. این طور به نظر می رسید که جای بسیار مهمی می رفت. مردی که کنار جاده ایستاده بود، فریاد زد: «کجا می روی؟» مرد اسب سوار جواب داد: «نمیدانم، از اسب بپرس!» این داستان زندگی خیلی از مردم است؛ آنها سوار بر اسب عادت هایشان می تازند، بدون این که بدانند کجا میروند. وقت آن رسیده است که کنترل افسار را به دست بگیرید و زندگی تان را در مسیر رسیدن به جایی قرار دهید که واقعن می خواهید آنجا بروید.
اگر با استفاده از خلبان خودکار زندگی می کنید و اجازه میدهید که عادت های تان شما را اداره کنند، می خواهم که دلیل اش را بدانید و خودتان را از این دام رها کنید. به هر حال، شما از همراهی من برخوردارید.
طالعات روان شناسی نشان داده اند که ۹۵ درصد از همه ی چیزهایی که احساس می کنیم، فکر می کنیم، انجام می دهیم و به آنها دست پیدا می کنیم، در نتیجه ی یک عادت یادگرفته شده است! ما با غرایز متولد شده ایم و البته بدون هیچ گونه عادتی.
ما عادت ها را در طول زمان پرورش می دهیم. در دوران کودکی، مجموعه ای از پاسخ های شرطی را یاد می گیریم که ما را به عکس العمل غیرارادی (بدون فکر کردن) در خیلی از موقعیتها سوق می دهند. در زندگی روزمره تان، زندگی کردن به صورت خودکار و غیرارادی، خوبیهای خاص خودش را دارد. اگر مجبور باشید که آگاهانه درباره ی هر موضوعی فکر کنید، زندگی شما مختل می شود.
ما انسان ها خیلی از کارها را بصورت اتومات و ناخودآگاه انجام می دهیم، حتی موضوعی مثل رانندگی.
نکته مهم اینجاست که در اکثر انسان های موفق یک ویژگی به چشم می خورد، آنها عادت های خوب و عالی دارند و خودشان تلاش کرده اند که این عادت ها را ایجاد کنند.
دارن هاردی در کتابش، اثر مرکب در این خصوص بسیار صحبت کرده است و می تواند راهنمای خوبی باشد برای تغییر عادت ها و درست کردن یک زندگی عالی.
جهت تهیه کتاب بر روی تصویر کتاب کلیک نمایید
دیدگاهتان را بنویسید