تعریف هوش چیست؟
تعریف هوش چیست؟ تعاریف مختلفی از هوش گفته می شود که ما هم تصمیم داریم در این مطلب به سراغ این واژه مهم برویم. این مطلب برداشت شده از کتاب نابغه کاریزماتیک نوشته حسام طباطبایی است که به تعریف هوش می پردازد:
تاریخ آغاز مطالعه مربوط به هوش، تقریباً با تاریخ استقلال علم روانشناسی همزاد است، واژه هوش برخلاف ظاهر ساده اش، پیچیدگی مفهومی خاصی دارد و از همین رو تعریف واحدی از هوش در علم روانشناسی وجود ندارد و روان شناسان هرکدام بر اساس دیدگاه خود، تعریفی متفاوت از آن را ارائه کرده اند.
در حقیقت می توان گفت: به تعداد محققانی که در مورد هوش مطالعه کرده اند تعریف هم برای هوش ارائه شده است.
جی سی آگاروال در کتاب اصول روانشناسی تربیتی، تعریف هوش را در یک طبقه چهار گروهی به نمایش می گذارد که به شرح زیر است:
گروه اول: بر سازگاری فردی با محیط یا جنبه های محدود و معین آن تاکید می ورزد. طبق این گروه، هوش یک سازگاری ذهنی و عمومی با مسائل و موقعیت های جدید زندگی به حساب می آید.
گروه دوم: بر قدرت یادگیری اصرار می ورزند و هش را برابر با قدرت یادگیری می دانند. برنابراین هر چه هوش فرد بیشتر باشد، راحت تر و وسیع تر یاد می گیرد و حوزه تجربه و فعالیت های وی نیز بزرگ تر می شود.
اگر هنوز در دوره رایگان 7 اصل مهم در مدیریت مطلوب کسب و کار شرکت نکرده اید، کلیک نمایید. |
گروه سوم: بر این عقیده است که هوش، توانایی انجام تفکر انتزاعی و ادامه آن است، یعنی به کابرد موثر ایده ها و کارایی در رابطه با برقرار کردن یا نمادها، به ویژه نمادهای کلامی و عددی اشاره دارد.
گروه چهارم: به تعریف عملیاتی بر می گردد، یعنی هوش همان نمره ای است که فرد از آزمون اجرا شده به دست می آورد..
تعریف های مبتنی بر این دسته بندی، با هم قابل جمع بوده و از خیلی جهات با هم، همپوشانی دارند.
از تحلیل اجمالی تعریف های بالا می توان به این تعریف کلی رسید:
“هوش قدرت درک روابط بین پدیده هاست”
چون هم در قدرت یادگیری، هم در قدرت سازگاری با محیط، هم در قدرت تفکر انتزاعی و هم در تعریف عملیاتی هوش، یک محور مشترک وجود دارد که همان قدرت درک روابط بین پدیده هاست.
این دوره را پیشنهاد میکنیم: اصول و تکنیک های هوش هیجانی (EQ)
دیدگاهتان را بنویسید