مسئله اصلی، مدیریت بهتر زمان نیست!
مسئله اصلی، مدیریت بهتر زمان نیست! : اگر استفاده ی شما از زمان نامتعادل است، به انقلاب زمانی نیاز دارید. نیازی نیست به خود نظم دهید یا وقت خود را روی حواشی متمرکز کنید، باید در چگونگی استفاده از وقت خود دگرگونی به وجود آورید. شاید نیاز باشد که فکری را که درباره ی خود دارید هم تغییر دهید.
اما نباید آنچه نیاز دارید را با مدیریت زمان اشتباه بگیرید. مدیریت زمان نخستین بار در دانمارک و به عنوان یک ابزار آموزشی برای کمک به مدیران پرمشغله شکل گرفت تا بتوانند از وقت خود استفاده ی بهینه تری داشته باشند. حالا یک صنعت ۱ میلیارد دلاری شده که در سراسر جهان فعالیت می کند.
مشخصه ی کلیدی صنعت مدیریت زمان آموزش بسیار نیست، بلکه فروش بیشتر مدیریت زمان و سازمان دهندگان شخصی مدیران است که هم به صورت سنتی و کاغذی کار می کنند و هم به صورت الکترونیک.
پیشنهاد میکنیم، توضیحات دوره آموزشی مدیریت زمان را مشاهده نمایید.
مدیریت زمان یک چیز زودگذر نیست، از آنجا که کاربران آن معمولا از سیستم های استفاده شده استقبال زیادی می کنند و معمولا می گویند که در نتیجه ی آن سودآوری شان تا از 15 تا 25 درصد افزایش یافته است. اما هدف از مدیریت زمان، جا دادن یک لیتر در ظرفی کوچک است. سرعت است که اهمیت دارد. معمولا برای تاجرانی در نظر گرفته شده است که تا حد زیادی تحت فشار زمان هستند..
برنامه ریزی بهتر برای هر بخش کوچک زمانی در طول روز به مدیران کمک می کند کارآمدی بیشتری داشته باشند. مدیریت زمان اجرای اولویت های آشکار را نیز مشخص می کند تا از جبر اتفاقات روزانه که گرچه بسیار ضروری هستند، اما ممکن است همه شان آن قدرها مهم نباشند رهایی پیدا کنیم.
مدیریت زمان، به طور ضمنی بر این مبناست که ما می دانیم چه نوع استفاده ای از وقت خوب است و چه نوع استفاده ای از وقت بد است. اگر قانون هشتاد / بیست به کار آید، این یک فرض مطمئن نیست. در هر صورت، اگر می دانستیم چه چیزی اهمیت دارد، تا به حال آن را داده بودیم.
مدیریت زمان اغلب به افراد توصیه می کند که لیستی از فعالیتهایی که باید انجام دهند را با اولویت بندی «اول، دوم، اسوم، یا چهارم» تهیه کنند. بیشتر افراد در عمل ۷۰- 6۰ درصد فعالیتهای خود را در اولویت های اول یا دوم قرار می دهند. آنها به این نتیجه می رسند که آنچه آنها واقعأ کم دارند، زمان است. به همین دلیل است که آنها در ابتدا به مدیریت زمان علاقه نشان دادند.
بنابراین، در پایان برنامه ریزی بهتر، ساعات کاری بیشتر، مشغله ی بیشتر و معمولا خستگی بیشتر نصيب آنها می شد. اینها به مدیریت زمان معتاد می شوند، اما تغییر بنیادی در آنچه انجام می دهند ایجاد نمی شود. با این عذاب وجدان که کار کافی انجام نمی دهند را کاهش چشمگیری نمی دهند.
نام مدیریت زمان، بازتاب ماهیت آن است. این بدان معناست که زمان را می توان به طور کارآمدتری مدیریت کرد و زمان، منبعی نادر و ارزشمند است که باید به ساز آن برقصیم. باید در مورد زمان صرفه جو باشیم.
یک پیشنهاد دوستانه: اگر هنوز در دوره رایگان 7 اصل مهم در مدیریت مطلوب کسب و کار شرکت نکرده اید، کلیک نمایید. |
اگر این کار را نکنیم، زمان از دست ما فرار میکند. موعظه گران به ما میگویند که وقتی زمان از دست ما برود، دیگر نمی توانیم آن را به دست بیاوریم.
ما اکنون در عصر مشغولیت زندگی می کنیم. دوران طولانی فراغت فرا می رسد، مگر برای بیکاران. حالا در موقعیت های عجیبی قرار میگ یریم که به گفته ی «چارلز هندی» ساعات کاری مدیران افزایش می یابد، 6۰ ساعت در هفته ساعت کاری معمول نیست، و در عین حال حجم کاری که از پیش می رود بسیار کم است
جامعه به کسانی تقسیم می شود که پول دارند. اما وقتی برای لذت بردن از آن ندارند و کسانی که وقت کافی دارند، اما پول ندارند. رواج مدیریت زمان در کنار نگرانی بی سابقه پیرامون استفاده ی بهینه از زمان و داشتن وقت کافی برای انجام رضایت بخش کارها وجود دارد.
کج روی زمان هشتاد / بیست
قانون هشتاد / بیست آنچه عقل سلیم پیرامون زمان حکم می کند را دگرگون می کند. مفاهیم تحلیل زمان هشتاد بیست کاملا متفاوت است و برای کسانی که از عقیده ی رایج درباره ی زمان رنج می برند، بسیار رهایی بخش است.
قانون هشتاد / بیست بیانگر موارد زیر است:
استفاده ی فعلی ما از زمان منطقی نیست. بنابراین، دلیلی ندارد به دنبال پیشرفت هایی حاشیه ای در چگونگی استفاده از وقت خود باشیم. باید به گذشته برگردیم و همه ی پنداشت های خود درباره ی زمان را زیر و رو کنیم.
- هیچ کمبود زمانی وجود ندارد. در واقع، ما زمان فراوانی در اختیار داریم، اما فقط از ۲۰ درصد وقتی که داریم به خوبی استفاده می کنیم. برای بیشتر افراد با استعداد اغلب همین بخش های کوچک زمان است که تفاوت ایجاد می کند.
- طبق قانون هشتاد / بیست اگر زمانی که روی ۲۰ درصد فعالیتها صرف می کنیم را دو برابر کنیم، می توانیم دو روز در هفته کار کنیم و ۹۰ درصد درآمد بیش از درآمد فعلی داشته باشیم. این یعنی سال هایی پر از آرامش و به دور از دنیای پر اضطراب مدیریت زمان
- قانون هشتاد / بیست با زمان، مثل یک دوست رفتار می کند، نه دشمن. اگر زمان از دست برود، به این معنی نیست که از بین رفته است. زمان باز هم مثل همیشه پیش می آید. برای همین است که هفته، هفت روز و سال، دوازده ماه دارد و فصل ها، یکی پس از دیگری می آیند و می روند. نگرش و ارزش زمانی حاصل می شوند که موضعی راحت، آرام و تعاملی نسبت به زمان داشته باشیم. این استفاده ی ما از زمان است که دشمن ماست، نه خود زمان
- قانون هشتاد / بیست بیانگر این است که باید کار کمتری انجام دهیم. رفتار، نشان دهنده ی فکر است. چرا که ما وقت بسیار زیادی داریم که آن را تلف می کنیم. پربازده ترین زمانی که برای یک پروژه صرف می کنید، معمولا ۲۰ درصد زمان صرف شده است؛ صرفا به این دلیل که کار باید قبل از مهلت مقرر تمام شود. بازدهی بیشتر پروژه ها را می توان تنها با نصف کردن زمان تکمیل آنها دو برابر کرد. این اثبات این نیست که ما با کمبود زمان مواجه هستیم.
دیدگاهتان را بنویسید