مدیران تصادفی چه کسانی هستند؟
مدیران تصادفی چه کسانی هستند؟ که به یک تصادف، به پست مدیریت رسیده اند. برخی از این تصادف ها که من با آن ها مواجه شده ام به شرح زیر است:
– پدری که کارآفرین بوده و مدیر یک کسب و کار است، به صورت ناگهانی فوت یا مهاجرت می کند و فرزندی که تا دیروز سرگرم زندگی شخصی خود و گشت و گذار در خیابان ها بوده است، ناگهان خود را پشت میز مدیریت می بیند.
– مدیر ارشد یک سازمان یا شرکت به دلایل سیاسی یا اقتصادی یا شخصی، ناگهان از کار برکنار شده یا شغل خود را ترک می کند و یکی از مدیران میانی، بدون طی شدن فرآیند رسمی و توسعه ی توانمندی ها، ناگهان میزی بزرگتر از میز قبلی خود را تصاحب می کند.
– یک سرمایه گذار، سهام غالب شرکتی را میخرد و تصمیم می گیرد مدیر معتمد خود را در آن شرکت منصوب نماید.
– یک مدیر در سازمان با لابی کردن و تخریب دیگران، عملاً تمام گزینه های دیگر را حذف کرده و مسیر را برای تصاحب پست های مدیریتی ارشد، تسهیل می کند.
– فردی به دلیل داشتن تعهد بالا و اعتبار زیاد، بدون داشتن دانش و تخصص، در یک پست مدیریتی قرار می گیرد.
مستقل از اینکه مدیران تصادفی با چه فرآیندی در این موقعیت قرار می گیرند، ویژگی مشترک آن ها این است که: در موقعیتی قرار گرفته اند که به آن تعلق ندارند…
یک پیشنهاد دوستانه: اگر هنوز در دوره رایگان 7 اصل مهم در مدیریت مطلوب کسب و کار شرکت نکرده اید اینجا کلیک نمایید. |
مستقل از تاریخچه و جنس این مدیران، بر اساس آنچه تا کنون دیده و شنیده ایم، رفتارهای زیر در میان مدیران تصادفی، زیاد دیده می شوند (الزاماً نه همه ی آن ها):
1- مدیران تصادفی، بیشتر کارکنان سازمان را «تهدید» می دانند و همواره احساس می کنند همه درصدد هستند جایگاه آن ها را تصاحب کنند. (مدیران چگونه تحسین کنند؟)
2- مدیران تصادفی، تصمیم های پراکنده می گیرند و روند یکسانی در تصمیم های آن ها مشاهده نمی شود. گاه برای یک بخش به طرز گسترده ای هزینه می کنند و گاه برای مدت طولانی، سرمایه گذاری برای یک واحد را فراموش می کنند.
3- مدیران تصادفی، بسیار دهن بین هستند. از آنجا که آن ها تخصصی در حوزهی مدیریت خود ندارند، معمولاً نظرشان، نظر آخرین فردی است که از اتاقشان خارج شده است.
4- مدیران تصادفی، تصمیم های تکانشی می گیرند. به سادگی افراد را جذب یا اخراج کرده و گاه به سادگی ارتقاء یا تضعیف می کنند. آن ها استراتژی بلندمدت ندارند و تصمیم های آن ها غیر قابل پیش بینی است. (عادت های مدیران موفق)
5- مدیران تصادفی، به نظام جاسوسی بسیار علاقمند هستند. آن ها ترجیح می دهند هر یک از کارمندان، مدام اطلاعاتی از سایر کارمندان را برای آن ها افشا کنند و حتی حاضرند سازمان را چاق تر کنند تا مطمئن باشند به ازاء هر کارمند، یک ناظر وجود دارد.
6- مدیران تصادفی، معیار انتخاب اطرافیان خود را «وفاداری» می دانند و نه «تخصص». چرا که وجود نیروی متخصص، وجود آن ها را زیر سوال می برد اما وجود متعهدان بی تخصص، می تواند چتر حمایتی مطمئن برای آن ها باشد.
7- مدیران تصادفی، تشنه ی عنوان، مدرک، تقدیرنامه و … هستند و هزینه های جدی برای خریداری این نوع اسناد پرداخت می کنند.
8- مدیران تصادفی، سازمان را محل تفریح می دانند و نه محل کسب و کار. به همین دلیل گاه کارمندانی را در اطرافشان می بینی که هرگز نمی توانی توانمندی خاصی در آن ها یافته و یا دلیل خاصی برای حضور آن ها بیابی. (چگونه مدیر خوبی باشیم؟)
9- مدیران تصادفی از کارکنان رده پایین تر فاصله گرفته و خود را ایزوله می کنند. چون درک چندانی از وضعیت سازمان، مشکلات، دغدغه ها و … ندارند و عملاً زبان مشترکی بین آن ها و کارکنان وجود ندارد.
10- مدیران تصادفی از جلسات متعدد استقبال می کنند. در جلسه های میان کارکنان، می توانند لغت های جدید بیاموزند و تا حدی با کار آشنا شوند و جملاتی را در حافظه ی خود، برای استفاده های آتی و توبیخ سایر کارکنان ثبت کنند…
11- مدیران تصادفی، کارکنان خود را فقط در زمانی که نیازمند آن ها هستند، «می بینند». گاه کارمندی ماه ها در محل کار دیده نمی شود. برای یک جلسه یا یک پروژه صدا زده می شود و به محض اینکه کار مدیر با او تمام شد به فراموشی سپرده می شود. جالب اینجاست که بسیاری از همین مدیران، انتظار اولشان از کارکنانشان، دیده شدن است. آن ها بیش از اینکه نگران کیفیت کار، خروجی یک جلسه یا سود سازمان باشند، می خواهند دیده شوند.
مدیران تصادفی این روزها در کشور ما رو به گسترش هم هستند. تزریق نقدینگی های زیاد به افراد و شرکت هایی با ظرفیت کم، موجب شده که از کنار هر شرکت و سازمانی که به رانت اقتصادی دسترسی دارد، ده ها شرکت قارچ گونه سبز شده و در راس بسیاری از این سازمان ها، مدیران تصادفی منصوب می گردند.
دیدگاهتان را بنویسید