اثربخشی آموزش با الگوی کرک پاتریک
بیشتر مدل های ارزشیابی مشهور در سال های گذشته براساس الگوی ارزشیابی آموزشی یا اثر بخشی آموزش چهار سطحی بنا شده اند، كه اولین بار توسط كرک پاتریک (1959) ارائه شده بود. این الگو به عنوان الگویی جامع ، ساده و عملی برای بسیاری از موقعیت های آموزشی توصیفی شده بود و به وسیله بسیاری از متخصصان به عنوان معیاری در این حوزه شناخته می شود.
كرك پاتریك ارزشیابی را به عنوان تعیین اثربخشی در یك برنامه آموزش تعریف كرده است:
1- واكنش:
منظور از واكنش میزان عكس العملی است كه فراگیران به كلیه عوامل موثر در اجرای یک دوره آموزش از خود نشان می دهند. این واكنش را می توان از طریق پرسشنامه و یا روش های معمول دیگر به دست آورد.
واكنش چگونگی احساس شركت كنندگان را در مورد برنامه آموزش ( رضایت) اندازه گیری می كند، این پیمایش ها به دنبال دریافت نظرات شركت كنندگان نسبت به آموزش، برنامه درسی تكالیف درسی، مواد و تجهیزات آموزش، كلاس یا وسایل، ارزش و عمق محتوای دوره های آموزشی و غیره هستند.
اخذ جواب های درست و معنادار از شركت كنندگان در این مرحله بسیار مهم و حیاتی است، بدین منظور كرک پاتریک پیشنهادهایی را در این رابطه ارائه می کند:
- تهیه و تنظیم فرمی برای سنجش واكنش شركت كنندگان.
- نوشتن یك پیام تشویق كننده برای پاسخ دهندگان.
- اطمینان دادن به پاسخ دهندگان ازناشناخته ماندن آن ها.
- جدول بندی و تجزیه و تحلیل پاسخ ها.
واكنش های مناسب باعث انجام دوره های آموزشی بعدی گردیده و كاركنان دیگر را تشویق به شركت در این دوره ها می كند و علی رغم نظر مدیران ارشد درباره استمرار یك دوره آموزش، نتایج ارزشیابی واكنش نیز می تواند در این استمرار تاثیر داشته باشد.
این مطلب را از دست ندهید: تعریف بهره وری چیست؟ عوامل اثرگذار در بهره وری کدامند؟
2- دانش یادگیری:
یادگیری عبارت است از تعیین میزان فراگیری، مهارت ها، تكنیك ها و حقایقی است كه طی دوره آموزشی به شركت كنندگان آموخته شده و برای آنان روشن گردیده است و می توان ازطریق آموزش های قبل، ضمن و بعد از شركت در دوره آموزشی به میزان آن پی برد.
كرک پاتریک به راهبردهایی برای ارزشیابی یادگیری اشاره می كند:
- سنجش مهارت، دانش و نگرش قبل و بعد از آموزش.
- به كارگیری گروه كنترل در صورت امكان.
- تجزیه و تحلیل آماری نتایج به منظور ربط دادن یادگیری و آموزش.
- به كارگیری نتایج برای انجام رفتار مناسب.
به اعتقاد پاتریك اگر آزمون ها ، دارای روایی و پایایی باشند و در آن صورت اثربخشی آموزش را می توان به وسیله مقایسه نتایج پیش آزمون و پس آزمون تعیین كرد.
3- رفتار:
منظور از رفتار، چگونگی و میزان تغییراتی است كه در رفتار شركت كنندگان در اثر شركت در دوره آموزشی حاصل می شود و آن را می توان با ادامه ارزیابی در محیط واقعی كار روشن ساخت.
این سطح نسبت به سطح قبلی بسیار چالش برانگیز و حساس است كه كرك پاتریك بدین منظور سه دلیل را در این مورد ذكر می كند:
- اولا شركت كنندگان باید فرصتی را برتغییر رفتارشان به دست آورند.
- ثانیا زمان تغییر در رفتار را به صورت واقعی نمی توان پیش بینی كرد.
- ثالثا جو سازمانی است كه می تواند بر تغییر كردن یا نكردن رفتار در حین كار تاثیر داشته باشد.
كرک پاتریک برای انجام ارزشیابی سطح سوم نیز راهبردهایی را پیشنهاد می كند :
- منظور كردن زمان مفیدی برای شركت كنندگان تا فرصت عمل به رفتار مورد انتظار را داشته باشند.
- تكرار ارزشیابی در زمان های مناسب به منظور كسب اطمینان از وجود تغییرات رفتاری دائمی و همیشگی.
- به كار بردن گروه كنترل، در صورت امكان به منظور حذف عامل های مزاحمی، كه شاید در رفتار تاثیر داشته باشند.
- مقایسه شقوق مختلف روش های ارزشیابی به منظور استفاده مناسب و بهینه از آن ها.
این مطلب را از دست ندهید: نمونه فرم ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی
4- نتایج:
منظور از نتایج میزان تحقق اهدافی است كه به طور مستقیم به سازمان ارتباط دارد. اندازه گیری سطح چهارم بسیار مشكل است و در آن شواهدی از نتایج از قبیل كاهش هزینه، دوباره كاری نسبت جابه جایی یا سوانح و افزایش كیفیت تولیدات ، سود و فروش بررسی می شود.
كرک پاتریک برای انجام این سطح ارزشیابی نیز راهبردهایی را پیشنهاد داده است:
- منظور داشتن زمان مناسب بعداز آموزش برای رسیدن به نتایج؛
- اندازه گیری نتایج سازمانی از طریق مصاحبه یا پیدایش قبل و بعداز آموزش؛
- تكرار اندازه گیری در فواصل مناسب؛
به عقیده كرک پاتریک چهار سطح مدل او، یك چارچوب منطقی را برای ارزشیابی فراهم می كند او این الگو را در یك هرم منظور داشته و بیان می دارد كه هر چهار سطح ارائه شده در الگوی او مهم هستند و نباید نادیده گرفته شوند، زیرا می توان از طریق سنجش نتایج هر سطح تفسیر مطمئنی از سطوح دیگر این مدل داشته باشیم.
در این الگو ارزشیابی، به صورت پیش رونده به سمت بالا یعنی حركت از سطح واكنش به سطح نتایج مشكل تر می شود، به علاوه سطوح بالاتر این مدل اطلاعات با ارزش تری را فراهم می كند.
دو سطح اولیه ارزشیابی در درون محیط آموزشی صورت می گیرد و در حالی كه دو سطح پایانی در محل كار كاركنان اندازه گیری می شوند.
«هال» در تحقیقی كه در شركت های صنعتی انگلستان انجام داد به این نتیجه رسید كه در استفاده از الگوی ارزشیابی آموزشی كرک پاتریک، برنامه های آموزشی بیشتر در سطح واكنش مورد ارزشیابی قرار گرفته اند و كمتر به سطوح بالایی ارزشیابی یعنی تغییر رفتار و نتایج پرداخته شده است.
دیدگاهتان را بنویسید