نظریه شایستگی ظرفیت عملکرد
نظریه شایستگی ظرفیت عملکرد :
#پروفسور_حسن_دانايي_فرد
نظریه های متعددی در باب انتخاب مدیران ملی در ادبیات مدیریت منابع انسانی وجود دارد ولی نگارنده برای تحلیل انتخاب مدیران ملی مدل “شایستگی –ظرفیت- عملکرد را تئوریزه کرده است. بر اساس این مدل صرف داشتن شایستگی ها، کاملیت همه جانبه فرد برای تصدی پست مديريتي را تضمین نمی کند. باید میزان ظرفیت های شکل گرفته در طول دوران مدیریتی فرد را به دقت نظاره کرد تا قدری یقین حاصل شود که مدير عملکردی خوبی خواهد داشت. هدف این نوشتار تبیین “مدل شایستگی-ظرفیت-عملکرد” است.
با تأمل بر وظايف خطير مديران ملي پي خواهيم برد که مديريت مستلزم شايستگيهايي است که هر کسي ياراي تصدي آن را ندارد. در حال حاضر شايستگيهايي در قانون اساسي و ساير مستندات و بعضاً گفتمان عمومي ذکر شده است. با تأملي بر اين شايستگيها ميتوان آنها را در طبقههاي کليدي زير دستهبندي کرد: شايستگيهاي ديني، اخلاقي، شخصيتي، سياسي، تجربي، و حرفهاي- فني. شايستگيهاي فوق لازمه تصدي پست مديريتي است ولي کافي نيست. اگر چنين شايستگيهايي منجر به شکلگيري ظرفيتهاي پايهاي مديريتي نشود، نمی توان عملکرد خوبی از وی انتظار داشت.
ظرفيت اشاره به رهآوردي زاينده و مستمر دارد که مأخذ توليد سازوکارهاي ارتقاء عملکردي فرد، سازمان، بخش يا دولت است. پتانسيل نهفته يا بالفعلي که از قبَلِ آن محصول نهايي مديريت يعني منظومه اثربخشي سيستم (اثربخشي قانوني، اخلاقي، مالي، عملکردي و دموکراتيک) به منصه ظهور ميرسد. ظرفيت دروني فرد که نتيجه همافزايي پوياي شايستگيهاي اوست به مثابه چشمهاي است که به طور خودکار ميجوشد و حيات مادي و معنوي او را رقم ميزند. اگر چنين ظرفيتي شکل نگيرد همه شايستگيها مفيد فايده نخواهد بود. استاد دانشگاهي که داراي مدرک دکتري است ولي قادر به ارائه ايده و نظر نيست، توانا در تفهيم آموزه ها چندان مفيد به حال جامعه نخواهد بود زيرا شايستگي «مدرک تحصيلي» منجر به ظرفيت نظريهپردازي در وجود او نشده است. پزشکي که صرفاً داراي مدرک گواهي تخصصي پزشکي است ولي قادر به عمل جراحي خود نيست فاقد ظرفيت تخصصي است. سازماني که هزينههاي هنگفتي صرف آموزش کارکنانش ميکند ولي از رقباي خود شکست ميخورد به خاطر آن است که شايستگيِآموزش ديدن در کنار ساير شايستگي ها ظرفيتساز نبوده است.
بنابراين موفقيت مدير ملي در گرو تبديل اين شايستگيها به ظرفيتهاي ذيل است: ظرفيتهاي دينپذيري، راهبردي، روانشناختي، خطمشي سازي و اجراي خطمشي، قانونپذيري، امانتداري، مديريتي، پايش و ارزشيابي، اداري، تعاملي- ارتباطي، در دست گرفتن شمشير دولبه قدرت، مجالست با پيشکسوتان علم و دين، کادرسازي پايدار، ترک غير به خاطر خدا و رسول و اولياء خدا، مواجهه با فرصتهاي عظيم فرارو در ظرف قدرت، تسليم در برابر امر خدا و اولياء به بهاي از دست دادن برخي حمايتها، قرار گرفتن مستمر در ويترين ملي، ترک قدرت، فروتني در اوج قدرت، خادميت نه عامليت، و ظرفيت مشورتگيري.
اينكه چرا بعضاً شاهد چنين ظرفيتهايي نيستيم بدين علت است كه معيارهاي شايستگي چندان دقيق و عالمانه شناسايي نشده است بايد در طراحي و فهم آن شايستگيها قدري تجديد نظر کرد. طراحي دورههاي مديريت بحران براي شاعران که طبع شاعري دارند منجر به شکلگيري ظرفيت مديريت بحران نخواهد شد. «بايد ابتدا اهداف ظرفيتي لازم براي فعلي يا عملي را تعيين کرد و براي تحقق آن اهداف شايستگيهاي لازم را در افراد متولي آن افعال و اعمال پرورش داد». به نظر ميرسد بايد قدري در اين شايستگيها تأمل و تدقيق کرد. از اين رو بايد نگاهي نو و عالمانهتر به شايستگيهاي ديني، اخلاقي، شخصيتي، سياسي، مديريتي، حرفهاي و فني چنين پست کليدي ملي داشت.
بر اين اساس شايستگيها، شرط لازم براي تصدي پست مديريتي هستند ولي شرط کافي وجود ظرفيتهاي کليدي براي اعمال مديريت است که از آن طريق کيفيت عملکرد را ارتقاء دهد.
شبكه تلگرامی مدام
t.me/modamnet
دیدگاهتان را بنویسید